کبریت تر - صابر قدیمی

صابر قديمي

بعد هر شام،سحر بود،ولی دیگر نیست

درد ما زود گذر بود،ولی دیگر نیست

مثل کبریت تری در وسط گندمزار

در سرم فکر خطر بود،ولی دیگر نیست

ادامه نوشته

من به هر قیمت شده باران برایت میخرم - احمد حسین پور علوی

احمد حسين پور علوي 

با وجود قحط سالی نان برایت می خرم

نان اگر شد قیمت جان، جان برایت می خرم

آبروی ابرها را با نگاهم می برم

من به هر قیمت شده باران برایت می خرم

ادامه نوشته

کوه پر از درد - هاتف کلانتری

www.sheer-o-adab.blogfa.com

من به یک کوه پر از درد شباهت دارم

از دل خسته خود قصد عیادت دارم

بر لبم مهر سکوت است ولی در دل خویش

من  ازین غصه و این درد روایت دارم

ادامه نوشته

زندگی یعنی چه - کیوان شاهبداغ خان

www.sheer-o-adab.blogfa.com

شب آرامی بود

می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،

زندگی یعنی چه !؟

مادرم سینی چایی در دست ،

گل لبخندی چید ، هدیه اش داد به من

ادامه نوشته

نیست کسی یار کسی - شهریار

محمدحسين شهريار

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی

کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

هر کس آزار من زار پسندید ولی

نپسندید دل زار من آزار کسی


ادامه نوشته

با خود ببر مرا - سید علی لواسانی

مگذار باز، از سفرت بی خبر مرا

یکبار هم اگر شده با خود ببر مرا

شکر خدا که گریه ی سیری نصیب شد

هر بار تشنه کرد غمت بیشتر مرا

ادامه نوشته

اهل کاشانم - سهراب سپهری


اهل کاشانم

 روزگارم بد نيست

 تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي

 مادري دارم ، بهتر از برگ درخت

 دوستاني ، بهتر از آب روان

 و خدايي كه در اين نزديكي است

ادامه نوشته

من اسیرم - هاتف کلانتری

من اسیرم ، من اسیر چشم بیماری که نیست

در پی آن خاطرات مانده از یاری که نیست

تک درختی بود و من بودم و او در حال رقص

در کنار خانه و باغ و چمنزاری که نیست

ادامه نوشته

مست و هوشيار - عليرضا رضايي

مش حسن مردي به ره ديد و گريبانش گرفت

گفت اي مردك چرا در پاي تو شلوار نيست؟

گفت: شلوارم گرو بردست بقال محل!

ناجوانمرد است اين بقال و مردم دار نيست

ادامه نوشته

مست و هوشيار - پروين اعتصامي

پروين اعتصامي

محتســـب مســـتی به ره دیــــد و گریبــانش گرفـــت

مست گفت:ای دوست،این پیراهن است افسار نیست

گفت:مســـتی،زان سـبب افتـان و خــــیزان می روی

گفت:جــــرم راه رفتـــن نیســت،ره هــــموار نیســت

ادامه نوشته