مي زدگان - هاتف كلانتري
عمریست خبر از دل مهتاب نداریم
از اشک دگر غصه سیلاب نداریم
ماهی صفت از خانه شاهانه گذشتیم
شوری به سر از دیدن مرداب نداریم
آنگونه که زد زخم به ما گردش این چرخ
ترسی دگر از ماتم سهراب نداریم
دل خون شده از یاوگی یاوه سرایان
دیگر به سخن گوهر نایاب نداریم
آتش زده بر جان غزلی تازه بگویید
در سینه دگر ما دل بی تاب نداریم
میخانه بسازید درین شهر فراوان
ما می زدگان طاقت محراب نداریم
+ نوشته شده در ساعت ۴:۱۹ ب.ظ توسط سيدمجتبی پيمبرزاده
|
به وبلاگ شعر و ادب خوش آمدید